چرا توانمندسازی برای سازمان ها ضرورت دارد؟
چرا توانمند سازی برای سازمان ها ضرورت دارد؟
توانمندي بصورت گسترده به شيوه هاي مختلف مورد استفاده قرار مي گيرد. بسياري از مديران در محيط كارز از توانمندسازي صحبت مي كنند و نويسندگان و صاحبنظران مديريت توانمندي را بعنوان راه حل بسياري از مشكلات سازماني توصيه مي كنند. توانمندي سال هاست كه در حوزه هايي از قبيل كار اجتماعي ، توسعه مجدد شهري و توسعه خارجي مورد استفاده قرار گرفته است.
فرهنگ انگليسي آكسفورد كلمه empower را اين چنين تعريف كرده است : اعطاي قدرت يا اختيار به كسي تا بتواند چيزي را انجام دهد و يا ايجاد اين احساس در فرد تا او بتواند كارهاي بيشتري را انجام دهد.
در سال هاي اخير كاربرد اين واژه در سازمان ها گسترش يافته بطوريكه بسياري از نويسندگان از آن بعنوان داروي شفابخش و شعار رايج مديريتي در اوايل سال هاي 1990 ياد مي كنند. شاكلتون (1995) توانمندي را بعنوان” فلسفه دادن اختيار تصميم گيري و پاسخگويي بيشتر به افراد زيردست در سازمان “تعريف كرده است.
ضرورت توانمندسازي
سازمان های امروز تحت تاثیر عواملی از قبیل افزایش رقابت جهانی، دگرگونی های ناگهانی، نیاز به کیفیت و خدمات پس از فروش و وجود منابع محدود و “ زیر فشارهای زیادی قرار دارند. پس از سال ها تجربه، دنیا به این نتیجه رسیده است که اگر سازمانی بخواهد در اقتصاد و امور کاری خود پیشتاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق و باانگیزه بالا برخوردار باشد. منابع انسانی اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل می دهند. بین سرمایه انسانی و بهره وری در سازمان ها رابطه ای مستقیم وجود دارد. از دغدغه های مهم بنگاه های اقتصادی موفق جهان، گردآوری سرمایه انسانی فرهیخته و خردورزی است که قادر به ایجاد تحول در سازمانی که به آن متعلق هستند باشند. یک سازمان موفق مجموعه ای است مرکب از انسان هایی بافرهنگ سازمانی، اندیشه و اهداف مشترک که با کار گروهی در نظام انعطاف پذیر سازمان، تجارب و دانش خود را با عشق به پیشرفت روزافزون سازمان در اختیار مدیریت خود قرار می دهند. بنابراین هر فرد نسبت به سازمان و وظیفه ای که انجام می دهد، احساس مالکیت خواهد کرد. استفاده از توانایی های بالقوه منابع انسانی برای هر سازمانی مزیتی بزرگ به شمار می رود. در بهره وری فردی، سازمان از مجموعه استعدادها و توانایی های بالقوه فرد به منظور پیشرفت سازمان استفاده می کند و با بالفعل درآوردن نیروهای بالقوه و استعدادهای شگرف در جهت سازندگی موجب پیشرفت فرد و همسویی با سازمان خواهد شد بنابراین لازمه دستیابی به هدف های سازمان، مدیریت موثر این منابع باارزش است. دراین راستا رشد، پیشرفت، شکوفایی و ارتقای توانمندی های کارکنان در سالیان اخیر تحت عنوان توانمندسازی کارکنان مورد توجه صاحبنظران و کارشناسان مدیریت منابع انسانی واقع شده است. همانگونه که سازمان ها به مقابله با چالش های سازمانی بر می خیزند و بهبود مستمر را در اولویت قرار داده اند، نیاز بیشتری به حمایت و تعهد کارکنان و درگیرکردن آنها در کار احساس می شود. توانمندسازی تکنیکی نوین و موثر در جهت ارتقای بهره وری سازمان به وسیله بهره گیری از توان کارکنان است. کارکنان به واسطه دانش، تجربه و انگیزه خود صاحب قدرت نهفته هستند و در واقع توانمندسازی آزاد کردن این قدرت است. این تکنیک ظرفیت های بالقوه ای که برای بهره برداری از سرچشمه توانایی انسانی که از آن استفاده کامل نمی شود، در اختیار می گذارد و در یک محیط سالم سازمانی روشی متعادل را در بین اعمال کنترل کامل از سوی مدیریت و آزادی عمل کامل کارکنان پیشنهاد می کند.
علاوه بر اين محرك هاي محيطي متعددي وجود دارد كه كه سازمانه ها را به توانمند كردن كاركنانشان ترغيب نموده اند. در اين ميان مهمترين آنها عبارتند از :
اثرات فن آوري بر محيط كاري :
رشد سريع فن آوري، تمامي جوانب سازمان ها را به نوعي تحت تأثير قرار داده است. تغييرات سريع فن آوري باعث تغيير ماهيت كارها شده است و رايانه ها ، رباط ها و دستگاههاي كاملاً خودكار جايگزين مشاغل روتين شده اند. اين ابزار، تغييرات شديدي در نوع مهارت هاي مورد نياز افراد و اعضاي سازمان ها ايجاد كرده اند. بديهي است براي رويارويي با چنين چالشي كاركنان بايد توانمند شوند يعني در تمامي جهات رشد كنند.
افزايش انتظارات مشتريان :
امروزه مشتريان به كمك اينترنت قادرند وسايل مورد نياز خود را به طور مستقيم و در بهترين قيمت رقابتي خريداري كنند . افزايش انتظارات مشتريان باعث افزايش انتظارات سازمان ها از كاركنانشان شده است. تحت اين شرايط ، نه تنها سلسله مراتب دستوري– كنترلي مناسب نخواهد بود بلكه برعكس بايد بياموزند ابتكار عمل داشته، خلاق باشند. در درون تيم هاي خودگرداني كه براي انجام وظايف سنتي مديران (از قبيل بودجه بندي، پاداش، كنترل، كيفيت، استخدام و …)توانمند شده اند به خوبي ايفاي نقش كرده و مسئوليت بيشتري براي اقداماتشان بپذيرند.
ضرورت انعطاف پذیري سازمان ها :
در شكل سنتي سازمان ها داراي ساختار سلسله مراتبي و قدرت متمركز در رأس هرم تغييرات عمده اي در حال رخ دادن است. به اعتقاد بسياري از مديران عالي، در محيطي كه شدت رقابت جهاني و فن آوري هاي نوين از ويژگي هاي نوين از ويژگي هاي آن به شمار مي آيد، دست برداشتن از كنترل متمركز باعث افزايش انعطاف پذيري سازمان ها خواهد شد. در اين ميان ، توانمندسازي كاركنان بهترين فلسفه عدم تمركز است.
وقتي كه كاركنان با موقعيت هايي روبرو مي شوند كه كه فكر مي كنند در معرض تهديد ، ابهام، كنترل بيش از حد، تحميل يا منزوي شدن قرار دارند، وقتي كه احساسات نامطبوع وابستگي يا نابرابري را تجربه مي كنند، هنگامي كه احساس مي كنند جلوي توانايي هاي آنان در انجام آنچه دوست دارند گرفته شده است، هنگامي كه در مورد چگونگي رفتار خود مطمئن نيستند، هنگامي كه احساس مي كنند پاداش نمي گيرند و تقدير نمي شوند، نياز به توانمندسازي آنان بيشتر احساس مي شود.
(کانگرو و کانانگو ، ۱۹۸۸ ) دلایل زیر را برای شدت توجه به توانمندسازی برمی شمرند:
1-مطالعات مهارتهای مدیریت نشان می دهد که توانمندسازی زیردستان بخش مهمی از اثربخشی سازمانی و مدیریتی است.
2-تجزیه و تحلیل قدرت و کنترل در سازمانها حاکی از این است که سهیم کردن کارکنان در قدرت و کنترل، اثربخشی سازمانی را افزایش می دهد.
3-تجربیات تشکیل گروه در سازمان دلالت بر این دارد که راهبردهای توانمندسازی کارکنان نقش مهمی در ایجاد و بقاء گروه دارد.
شیوا سخایی