بازگشت

تحلیل سریال آقازاده

تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۱

سریال آقازاده به عنوان سریال محبوب و پر بازدید این روزها را می توان از دیدگاه روانشناسی نیز مورد بررسی قرار داد.

این سریال با نگاهی چند بُعدی بر یک داستان، روندی جذاب را ایجاد کرده است که این خود از ابعاد مثبت این سریال به حساب می آید و ذهن بیننده را مجبور به تفکر می کند. نگرشی متفاوت به قالب های ذهنی اقشار مختلف جامعه، کمک می کند تا بیننده به این نکته  فکر کند که می توان شخصیتی خارج از چارچوب های ذهنی را متصور شد. می توان یک جایگاه به عنوان آقازاده داشت اما کاملا متفاوت از فردی دیگر در همان جایگاه داشت.

اما این سریال نکات و ویژگی هایی را نیز در بر دارد که ندانستن آنها ممکن است در ناخودآگاه ما تاثیر منفی بگذارد. یکی از این نکات، کاملا خوب و یا کاملا بد بودن شخصیت ها، به غیر از یک شخصیت است(راضیه) است. در حقیقت، راضیه یا همان مانلی نیز به صورت افراطی و بدون دلیل منطقی و عمیق و یکباره بین خوب و بد بودن، در نوسان است. به دلیل علاقه به پول و شهرت، بدون مقاوت خاص تبدیل به شخصیت منفی و با عاشق شدن و ملاک های سریع الدسترس، تبدیل به شخصیتی خوب شد که در واقعیت زندگی، این تغییرات به این راحتی و بدون چالش، امکان پذیر نیست.

از نکات مثبت این فیلم می توان به این نکته اشاره ای داشت که درخصوص پذیرش افراد به رغم داشتن نظراتی مخالف ما، نگاهی ظریف و خوبی را داراست. بخشش آدم ها، هرچند سخت و یا پذیرش آنها به همان صورتی که هستند، از ابعاد مثبت این سریال می باشد. همچنین مدیریت و کنترل هیجانات در تقریبا همه شخصیت های این داستان، با طیف های مختلف، دیده می شود.

حرف زدن و سخن گفتن و درخواست کمک کردن از ویژگی ها و نیازهای تمام انسان هاست. افراد به کمک حرف زدن، ارتباط موثر برقرار می کنند، برای مشکلات خود راه حل پیدا می کنند و درخواست کمک می کنند و در زندگی پیشرفت می کنند. در سریال آقازاده، اکثر شخصیت ها، حرف های نگفته ای دارند که علت اصلی ایجاد و یا بزرگ شدن مشکلات هستند. از نیما به عنوان منفی ترین شخصیت داستان تا راضیه به عنوان قربانی داستان  و حامد و پدرش به عنوان شخصیت مثبت داستان، همه داستان ها و حرف های ناگفته دارند. در صورت توجه افراد به غیرت و غم نیما در کودکی، این داستان به وجود نمی آمد و یا اگر کسی به نیازهای راضیه به زندگی بهتر توجه می کرد، اصلا این مهاجرت غیرعاقلانه انجام میشد؟ و جالب انجاست که به رغم نشان دادن این نکته، هیچ واکنش و هیچ افسوس یا جبران یا حداقل اشاره کوچکی نشده است.

صحبت نکردن با مادر حامد و پنهان کردن واقعیت از او، بدون داشتن دلیلی خاص و غریبه دانستن او به رغم داشتن تمام ویژگی های یک مادر دلسوز، به رغم تمام خواهش ها، عصبانیت ها و گریه کردن ها، نه تنها سوظن را در اون افزایش می دهد بلکه به جایگاه مادر نیز نگاهی در حاشیه  و فردی ضعیف دارد . این نیز یکی از ویژگی های منفی این سریال می باشد که نقش زنان گرچه تاثیر گذار اما کم اهمیت و نهایتا شکست خورده و بازی خورده ای در دست مردان دیده شده است. تمام نقش های زن در این سریال یا کشته شده اند، یا شکست خورده اند، یا به ناچار تن به خواسته دیگران داده اند.

اگر این سریال را به همراه فرزندان خود تماشا می کنید، توصیه می کنم که حتما با آنها و در یک جکع خانوادگی درباره ویژگی های آنها بحث کنید تا مواردی درست در ذهن آنها قرار گیرد.

هانیه وزیرپناه

متخصص حوزه روانشناسی نوجوان و ارتقا مهارت های فردی و سازمانی

enemad-logo