من یک زنم، زیبا و توانا
یکی از مهمترین چالش های زنان در همه دنیا توجه طلبی یا نیاز به دیده شدن است. این چالش توسط جوامع، صنایع، فرهنگ ها و حتی مذاهب مختلف، به دلایل مختلفی به قدری پررنگ شده که به مرور زمان به یک قسمت عادی و روتین تفکر زنان تبدیل شده است.
در هر جایی از این کره خاکی، هرکسی به شکلی این متمایز بودن رو زندگی می کند. از آرایش کردن غلیظ بگیر تا تغییرات عجیب در شکل و ریخت بدنی و هر زنی که خود را از این چالش “مورد توجه قرار گرفتن خوب است” رها کند، یک هنجار شکن و در بهترین حالت فردی متفاوت از بقیه شناخته خواهد شد.
اما آیا این نیاز، یعنی نیاز به مورد توجه قرار گرفتن بد است؟ و میزان مخرب بودن آن چقدر است؟
نیاز به متفاوت بودن و مورد توجه قرار گرفتن، قطعا ابعاد مثبت و کاربردی ای نیز دارد و خود باعث ایجاد هنرهای زیبا و شاخه های فوق العاده جذابی در صنعت شده است اما حقیقت این است که طبق نظریه متخصصان روانشناس و DSM، هر کار یا فعالیت یا تفکری که روند زندگی را بهم بزند جزو اختلالات محسوب می شود.
این بدین معناست که اگر درفرهنگ شما استفاده از آرایش مطلوب است، استفاده از آرایش مشکلی را ایجاد نمیکند اما اگر همین آرایش کردن به حدی برسد که شما را از بقیه ابعاد زندگیتان دور کند، قطعا زیان بار است.
مورد توجه قرار گرفتن از ویژگی بارز دوره نوجوانی نیز هست که اگر آن هم به حد به هم ریختن روند زندگی برسد، قطعا مشکل ساز است.
برای جلوگیری از بحرانی شدن این نیاز که ذات نیمه زنانه روان (آنیما) نیز هست، باید همه افراد جامعه وارد عمل شوند و مهمترین این افراد خانواده اصلی و مهمترین زمان اقدام به آن کودکی است.
توجه مطلوب، زیاد و به اندازه دادن به دختر کوچکتان قطعا لذت دارد و قطعا مفید خواهد بود. نگران لوس شدن او نباشید، هرچقدر او را ببوسید، به آغوش بکشید، زیبایی و ناز های او را ببینید و به او این دیدن را بگویید دقیقا مانند والدی عمل کرده اید که اعتماد به نفس و خودداری و شکوه را برای دختر خود پس انداز کرده است. دختری که در خانه از طرف اعضای خانواده خود مورد توجه قرار نگیرد، قطعا در بیرون از خانه به دنبال آن می گردد.
عدم دریافت توجه دختر در خانه، در جوانی و بزرگسالی، زن را تبدیل به فردی خواهد کرد که از خودش خوشش نمی اید و اعتماد به نفس نداشته خود را در دیگران جستجو میکند و بدین وسیله ممکن است خود را در اختیار افرادی که اعتماد به نفس بالا و یا فقط بهتر از او دارند قرار دهد. او را در معرض خطرهای مختلف عاطفی، روانی، اجتماعی و شغلی قرار خواهد داد و باز هم در ابتدا اعضای خانواده و بعد مشاور روانشناس می تواند به او کمک کند.
در زندگی زناشویی نیز همین روند ادامه خواهد داشت و به واسطه نداشتن اعتماد به نفس ممکن است در بیشتر مواقع در معرض خود کم بینی و در جایگاه مقصر بودن قرار گیرد.
شناخت و به باور رسیدن این که، این تفکر “من به اندازه کافی خوب نیستم” الزاما درست نیست و همه ما ابعاد مثبتی داریم اولین قدر برای جنگیدن با این مشکل است.
در پست های بعدی به راهکارهای عملیاتی برای بهبود اعتماد به نفس خود، به عنوان یک خانم می پردازیم
درصورت داشتن سوال از طریق پنل کاربری ارسال ایمیل و یا به صورت کامنت سوال خود را مطرح کنید
متخصص حوزه روانشناسی هنردرمانی، نوجوان و ارتقا مهارت های فردی و سازمانی
برچسب:روانشناسی, روانشناسی زن, زن بودن, زنانگی, هانیه وزیرپناه