تعهد سازمانی چیست؟
تعهد سازمانی به عنوان یک متغییر وابسته بیانگر نیرویی است که فرد را ملزم می کند در سازمان بماند و با تعلق خاطر جهت تحقق اهداف سازمان کار کند ؛ یعنی تعهد سازمانی با یک سری رفتارهای مولد همراه است . فردی که تعهد سازمانی بالایی دارد در سازمان باقی می ماند ، اهداف آن را می پذیرد و برای رسیدن به آن اهداف از خود تلاش زیاد و حتی ایثار و فداکاری نشان می دهد.
تعهد از نظر لغوی عبارت از به کار گرفتن کاری، به عهره گرفتن، نگاه داشتن، عهد و پیمان بستن و در اصطلاح عبارت است از:
1- عمل متعهد شدن به یک مسولیت یا یک باور
2- عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع
3-تقبل یا عهده دار شدن انجام کاری در آینده
مدل سه مولفه ای تعهد سازمانی تحقیقات تجربی بسیاری را موجب شده است طبق این مدل تعهد سازمانی از سه مولفه تشکیل می شود:
تعهدعاطفي : این بخش از تعهد سازمانی، بهعنوان تعلق خاطر به یک سازمان که از طریق قبول ارزشهای سازمانی و نیز بهوسیله تمایل به ماندگاری در سازمان مشخص میگردد، تعریف میشود.
پيش شرطهاي تعهد عاطفي :
ويژگيهاي شخصي : اهميت ويژگيهاي فردي از آنجا ناشي ميشود كه بسياري از اين ويژگيها نقش فزاينده يا كاهنده در تعهد دارند. اين ويژگيها شامل: سن، سابقه خدمت، سطح آموزش و تخصص، جنسيت، نژاد، وضعيت تأهل و عوامل شخصي ديگر است. سن و سابقه خدمت با تعهد ارتباط مستقيمي دارد. سطح آموزش با تعهد سازماني رابطه معكوس دارد.
ويژگيهاي مرتبط با نقش : تحقيقات نشان مي دهد كه شغل تقويت شده و غني چالش شغلي را افزايش داده و منجر به افزايش تعهد مي شود. همچنين يافته ها نشان مي دهند كه تعهد با تضاد نقش و ابهام نقش ارتباط معكوس دارد.
ويژگيهاي ساختاري: مطالعات در مورد اندازه سازمان، حيطه نظارت، تمركز و پيوستگي شغلي نشان مي دهد رابطه معناداري بين هيچ يك از متغيرها با تعهد سازماني وجود ندارد. در مطالعه ديگر كه توسط استيرز و همكارانش انجام گرفت
نتيجهگيري شد كه اندازه سازمان و حيطه نظارت با تعهد غيرمرتبط بودند ولي رسميت و پيوستگي شغلي و تمركز با تعهد مرتبط مي باشند.
تجربيات كاري: در طي زندگي كاري فرد در سازمان رخ مي دهد. بعنوان يكي از نيروهاي عمده در فرآيند اجتماعي شدن يا اثرپذيري كارمندان محسوب شده و بر ميزان وابستگي رواني كارمندان به سازمان تأثير گذارند. احساس كارمندان در مورد نگرشهاي مثبت همكاران بر تعهد فرد موثر مي باشند .
تعهد هنجاري یا تكليفي : تعهد هنجاری ، بهعنوان یک وظیفه درکشده برای حمایت از سازمان و فعالیت¬های آن تعریف می شود و بیانگر احساس دِین و الزام به باقی ماندن در سازمان است؛ که افراد فکر می¬کنند ادامه فعالیّت و حمایت از سازمان، دینی بر گردن آن هاست.
پيش شرطهاي تعهد هنجاري:
اثرپذيري خانوادگي، فرهنگي و سازماني.
سرمايه گذاري هاي سازمان.
جبران متقابل خدمات مي باشد.
تعهد مستمر : ناشی از درک افزایش یافتن هزینه¬های از دست رفته در یک سازمان است. هزینه¬های از دست رفته عبارت است از مخارج یک فعالیت یا پروژه که قابل بازیافت نباشند. بنابراین اگر کسی دارای تعهد مستمر باشد، نسبت به افزایش چنین هزینه¬هایی حساس خواهد شد.
پيش شرطهاي تعهد مستمر :
حجم و اندازه سرمايه گذاري و نيروي صرف شده در سازمان.
فقدان فرصتهاي شغلي خارج از سازمان.
ارائهکنندگان این مدل، معتقدند که بهتر است تعهد هنجاری، مستمر و عاطفی را بهعنوان اجزای تشکیلدهنده تعهد در نظر گرفت؛ تا انواع خاص آن. بهدلیل اینکه اگر انواع خاصی از تعهد باشند، فرد عضو، الزام و احساس وظیفه اندکی نسبت به باقی ماندن در سازمان در خود احساس میکند .
چه کسانی تعهد سازمانی بالاتری دارند؟
کارکنان متعهد سوابق خدمتی بهتر و طولانی تر نسبت به کارکنان بی تعهد دارند ؛ کارکنانی که برای مدت طولانی در سازمان مانده اند معمولاً تعهد سازمانی قوی دارند . در مجموع آنها که سابقه بیشتری دارند احتمالاً اعتماد و شایستگی بیشتری در شغلهایشان داشته اند و رفتار و احساس مثبتی به سازمان نشان میدهند.
سطوح بالای سازمان نیز معمولاً تعهد سازمانی بالاتری نسبت به افراد سطوح پایین تر دارند این موضوع بدان علت است که موقعیت های قدرت به افراد اجاره می دهد بر تصمیم گیری سازمان تأثیر بگذارندو در مجموع آنها که سطوح اختیار بالاتری دارند آزادی بیشتری دارند تارفتارشان را روی شغل متمرکز کنند . سطح شغلی بالا با استقلال و فرصت برای تعامل و مشارکت در تصمیم همراه است و قابلیت انتخاب کارکنان سطوح بالا ، احساس کنترل روی محیط را در آن افزایش می دهد و منجر به وفاداری و پایبندی به سازمان می شود.
شیوا سخائی
دکتری مشاوره و روانشناسی
متخصص حوزه سلامت روان و روانشناسی سازمانی