بررسی روانشناسی سریال ملکه گدایان
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت

بررسی روانشناسی سریال ملکه گدایان
ملکه گدایان، ساخته اخیر و در حال پخش حسین سهیلی زده، در همین چند قسمت پخش شده از نظر روانشناسی دارای نکات جالب و قابل توجی در نمادگرایی هریک از شخصیت های داستان خود می باشد.
سریالی که علیرغم حضور نقش های زیاد زنان اما همچنان با نگاهی کوته بینانه و در نقش های منفی، آنان را مورد توجه قرار داده است.
نامزدی تقلبی و دارای مادری بی اراده که تنها قدرتش اشک و اه است، مادر البرز که حس مادری او به یکباره ناپدید شده، دختری که برای بقا در بین بچه های کار، پشت رفتاری مردانه پنهان شده است و زنانی در مزون که هر کدام به ناچار و به اجبار در آن مکان مشغول به کار هستند. همه این زنان گرچه نکات مثبتی را در شخصیت خود دارند اما همه دارای هدف یا چشم اندازی اشتباه هستند.
باران کوثری در نقش دختری است که در خانه کودکان کار بزرگ شده است و هدفش نجات و یا حداقل کمی آرام کردن زندگی انها است، نماد دختران جنگنده ایست که در راه رسیدن به اهداف اجتماعی، مدنی و حتی سیاسی خود ابعاد مختلف زنانگی خود را پنهان کرده اند، دخترانی که در جامعه ما کم نیستند و در طول تاریخ بسیار دیده شده اند و برای بهتر کردن شرایط جامعه و دوستان خود، زندگی خود را در گوشه ای گذاشته و با حسی جنگنده به پیش رفته اند. این گونه از زنان اگر در طولانی مدت بُعد زنانه خود را زندگی نکنند، در زمان کهنسالی یا بسیار غمگین و یا بسیار خشمگین خواهند بود که به دلیل انتقال خشم و حس منفی خود به نسل بعد، خود منشا بسیاری از مشکلات زنان نسل بعد از خود خواهند بود.
سارا، نامزد البرز، نماد دخترانی است که به دنبال طی کردن سریع خوشبختی هستند. دخترانی که به دلایل مختلف خانوادگی واجتماعی، محدودیت هایی را تجربه کرده اند که از آنها متنفرند و به دنبال راه حل های غیر منطقی و یا نادرست ولی سریع هستند که اغلب نیز خود را ناگذیر به طی کردن این مسیر اشتباه، می دانن. این گونه زنان، گرچه آگاه هستند، اما در مثلث روانشناسی قربانی، ظالم، ناجی، همیشه خود را قربانی ای میدانند و در نتیجه در تمام طول زندگی خود با حس تنفر، به دنبال انتقام و یا گرفتن حق خیالی خود هستند.
خورشید، نماد مادریست که در ابتدای فیلم عاشق پسر و خانواده خود است و به ناگاه تغییر چهره می دهد. باید دید در ادامه سریال، قرار است به چه شکل این آشوب شخصیتی، توجیح و یا سروسامان داده شود.
مردان فعال این سریال که تا کنون 3 شخصیت کلیدی داشته اند، یعنی، البرز، داریوش، پارسا، تاکنون این گونه به نظر می آید که نسبت به زنان، دارای وزنه سنگین تری در داشتن ویژگی های مثبت شخصیتی هستند. البرز، پسری مثبت که ناخواسته زندگی ای دگرگون شده را تجربه می کند و بزرگترین خلافش، تزریق آمپول کم خطری است که برای نجات خود استفاده کرده است. داریوش، پسری عاشق و مخالف بدی است که بعد از زندان توبه کرده است و پارسا تاکنون به تنهایی نقش شخصیت منفی مرد را به عهده گرفته است و وکیل بودن و عاشق بودن تنها چیزهاییست که تاکنون از او دیده ایم.
امیدواریم، سریال ملکه گدایان که دارای ابعاد اجتماعی بیشتر نسبت به ساخته های قبلی کارگردان خود دارد، در قسمت های آینده نه تنها این ویژگی را از دست ندهد، بلکه وزنه نکات اجتماعی و روانشناسی آن تقویت گردد.
هانیه وزیرپناه
متخصص حوزه روانشناسی نوجوان و ارتقا مهارت های فردی و سازمانی